فردا هفتهً دولت شروع ميشه. دولتي كه حتي يه وزيرش هم زن نيست. يادش به خير پارسال اين موضوع چقدر مهم بود و چقدر دربارهاش حرف زده شد. مرداد پارسال دومين كابينهً مردانهً خاتمي از مجلس رأي اعتماد گرفت و اين موضوع براي فعالان حقوق زنان خيلي گرون تموم شد. اكرم مصوريمنش٬ نمايندهً مردم اصفهان٬ همون زمان گفت:« وقتي از آقاي خاتمي در اين مورد سؤال كرديم٬ ايشان گفتند:شرمندهام. » مصوريمنش به نامهً تعدادي از علما به رييسجمهور اشاره كرد كه در آن دلايل شرعي ممنوعيت حضور زنان در كابينه نوشته شده است. اما خود خاتمي دهم شهريور در يه كنفرانس خبري كه به مناسبت هفتهً دولت برگزار شده بود اعلام كرد كه لزومي به انتخاب يك زن وزير نميديده است. فرصتي پيش اومد كه من هم در اون كنفرانس شركت كنم. اين اولين حضور من در كنفرانس خبري رييسجمهور بود و يه جورايي اضطراب داشتم. ولي وقتي به سؤالي كه قرار بود بپرسم فكر ميكردم٬ اين اضطراب كمرنگ ميشد. خيلي اتفاقي و شانسي اسم من به عنوان آخرين فرد سؤالكننده از قرعه بيرون اومد. رييسجمهور در جواب سؤال من گفت:« من نميتوانستم با انتخاب يك زن به عنوان وزير ريسك كنم...» اونجا كه بودم لبخند ميزدم ولي اگه بدونين بعدش چقدر حرص خوردم. جميله كديور و فاطمه حقيقتجو با اين صحبتها مخالفت كردن. به قول حقيقتجو « اصرار براي حضور زنان در پستهاي مديريتي نه سهمخواهي بلكه نياز استراتژيك است. » خلاصه اينكه نتيجهً بحث وزارت زنان و اصولا مديريت زنان بعد از وزير شدن دو زن در افغانستان ( كه به نسبت ايران كمتر توسعهيافته هستن ) نااميدي مطلق بود. اين نااميدي باعث شده كه راجع به اين موضوع سكوت بشه. سكوتي كه فقط اين نااميدي و رخوت رو تشديد ميكنه. اگه از الان حرف نزنيم و اثبات نكنيم كه وزارت حق ماست٬ چهار سال ديگه هم جايي در كابينه نخواهيم داشت.