شنیدم امروز تو مدرسه ایتالیایی ها بازار خیریه است. تو ذهنم تصویری از یه سری خانم میانسال و مسن بود و البته دختران و پسران جوان و خیر! راستش اصلا دلم نمی خواست برم اما یه دوست خوب بهم گفت سال قبل تو همین مدرسه ایتالیایی ها هر کشوری یه غرفه داشته و محصولات و غذای اون کشور به نفع سازمان های خیریه فروخته می شده. من هم که عاشق آشنا شدن با فرهنگ ها هستم خوشحال شدم و با مامان و خواهر و دخترخاله نازنینم رفتیم بازار خیریه. بلیت ورودی 3000 تومان بود که همون دوست خوبمون قبلا برامون گرفته بود. تو حیاط مدرسه میزهای زیادی گذاشته بودن و خانم و آقاهای خوشگل و خوشتیپ پشت این میزها کارهای دستی و غیر دستی ! (مثل عینک آفتابی ! و .. ) خودشون رو می فروختن. از همون دم در شروع کردیم. میز اول یه خانم ایرونی مرتب و خوشگل بود. صاحبهای میز دوم یه آقا و یه خانم خوشگل ایرونی بودن. میز سوم رو یه دختر فوق العاده زیبای ایرونی اداره می کرد. میز چهارم یه خانم موقر ایرونی بود که به نفع بیماران MS گردن بندهای سنگی می فروخت. میز بعدی ایرونی. بعدیش ایرونی... تمام میزهای حیاط رو ایرونی ها قرق کرده بودن. از فرهنگ های مختلف خبری نبود. وارد ساختمون مدرسه شدیم. توی کلاس های طبقه همکف پر از آدم بود. تک و توک می شد آدمای ایتالیایی پیدا کرد. بقیه همه ایرونی. ولی یه جوری بودن. همه انگار اومده بودن پارتی. خیلی به خودشون رسیده بودن. بعضی از پسرا کت شلوار پوشیده بودن و کراوات ! زده بودن. بعضی از خانم ها و دخترا کت و دامن, لباس شب, رکابی, ... تنشون بود و خب یه سری هم با مانتو بودن. موها هم همه میزان پیلی بود ! تو یکی از کلاس ها خانم های ایتالیایی لباس های دست دومشون رو می فروختن. خیلی شلوغ بود. متاسف شدم. البته چند تایی هم جنس دست اول می شد پیدا کرد. تو بقیه کلاس ها هم فرش و گلیم و اینا بود. باز ایرونی ها. برگشتیم تو حیاط. وقت شیرین غذا خوردن شده بود ! خانم های ایتالیایی و ایرونی ! پیتزا و لازانیا پخته بودن و می فروختن. جاتون خالی عجب پیتزایی این خانم ایتالیایی بهمون داد. خیلی خوشمزه بود. محتویاتش فقط نون و پنیر پیتزا و سس گوجه فرنگی بود اما لامذهب عجب مزه ای داشت!
یه میز هم بود که کیک شکلاتی و قهوه می فروخت. خیلی عالی بود. وقتی از خوردن فارغ شدم یه نگاهی دور و برم انداختم. جمعیت زیادی اونجا بودن که شاید جز معدودی هیچ ذهنیتی از خیریه و این جور چیزا نداشتن. البته طبیعیه. تو این جور موارد کسایی که برگزار کننده هستن باید فقط برای مردم جذابیت ایجاد کنن تا بتونن پول بیشتری رو جمع کنن. اما می دونین از این خنده ام گرفته بود که برگزارکننده ها لازم نبود هیچ زحمتی بکشن. همین که یه جا بشه آزاد لباس پوشید و قدم زد کلی انگیزه ایجاد می کنه برای مردم.